++دل شکسته++

خـدایـا یـادتـه ... ؟!


دسـتـشـو گـرفـتـم آوردم پـیـشـت ...


گـفـتـم : مـن فـقـط ایـنـو مـیـخـوام ...


گـفـتـی : ایـن کـمـه ! بـهـتـر از ایـنـو

 

بـرات گـذاشـتـم کـنـار ...


پـامـو کـوبـیـدم زمـیـن و گـفـتـم :

هـمـیـنـو مـیـخـوام ...


گـفـتـی : آخـه نـمـیـشـه ! قـول ِ ایـنـو بـه یـکـی دیـگـه دادم . .
.

 

 

نوشته شده در یک شنبه 1 ارديبهشت 1398برچسب:,ساعت 11:15 توسط باربی جووون| |

چقدر خوبه بعضیا بدونن که اگه چیزی رو به روشون نمیاری ،



از سادگی نیست ...

 


داری جون می کـَـنی حرمت یه روزایی رو نگه داری

 


که اونا یادشون رفته !

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:23 توسط باربی جووون| |

به سلامتی اون دوستی که گفت:

 

قبر منو خیلی بزرگ بسازین...

 

چون دارم یه دنیا آرزو با خودم به گور میبرم....

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:22 توسط باربی جووون| |

نامردا...

 

 

چندبغض...

 

 

به یک گلو...؟

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:21 توسط باربی جووون| |

اين روزهاهمه ازتوتن ميخواهند،

 

کسى دل نميخواهد،

 

شريک جنسى

 

 

خواهان زيادى دارد

 

اماشريک قلبى خريدارندارد...باورکن...اين

 

 

روزهاهواى رابطه هاتاريک است...!

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:19 توسط باربی جووون| |

سلامتی اون صبحی که وقتی بیدار میشی

 

خودشو بغل کرده باشی 

 

نه یادش رو...

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:16 توسط باربی جووون| |

 یک نفر را میخواهم محکم بزند در گوشم

بی هیچ دلیل...

فقط بشکند این بغض لعنتی را...

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 14:3 توسط باربی جووون| |

دنیایت را با دنیایم عوض میکنی؟؟؟

 

فقط چند ساعت.....

 

میخواهم بدانم آن کسی که

 

تمام دنیای من است ....

در دنیایش چه سهمی دارم....؟؟؟؟


نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:35 توسط باربی جووون| |

بی من اگر آرامی

من نمی خواهم كه كنار من باشی...

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:16 توسط باربی جووون| |

 

دیـروز یـڪـﮯ بـ.هـم گـُفتــ برو بمیــ ــر...

 

خواسـتم بگیـرم بَغلـش کـُنم ُ ببوسمشــــ ...

 

مُدتـ.هـآ بـود ڪسـﮯ وآسـَم هـمچیـن

آرزو ﮯ قشنگـﮯ نکـرده بـود ..


نوشته شده در دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:10 توسط باربی جووون| |

 

 یادت باشه ...  

 چقدر میخواهمت    

حتی وقتی که میدانم

هیچ زمان سهم من نخواهی ش

نوشته شده در دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:9 توسط باربی جووون| |

یچگاه احساسات کسی رو دست کم نگیرید   

چون  هرگز نمی دانید   

برای اینکه آن را به شما ابراز کند

چقدر شجاعت به خرج داده است


 

نوشته شده در دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:8 توسط باربی جووون| |

نمی گم مال من باش

                  نمی گم کنار من باش

           حتی نمی گم با اون نباش             

                             فقط گفتم اگه کسی دلت رو شکست 

    به یاد اون کسی که دلشو شکستی باش ....

 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:7 توسط باربی جووون| |

قلبی دارم خسته از تپیدن

مــــی گــــویــنــد ســـــاده ام ..!

مـــی گـــویـــنـــد تــــو مــــرا با یــک نــگــاه ..

یـــک لبـــــخـنـــد ..
بــه بــازی میـــــگیــــری ..!
مــــــی گـــــوینــــد تـــرفنــدهـــایت ، شـــیطنـــت هــــایت ..
و دروغ هایـــت را نمــــی فهمــــم ..
مــــــی گویند ســــاده ام ..!
اما مــــــــن فـــــقــــــط دوســـتـــــت دارم ..،
همیـــــــــن!
و آنــــها ایــــن را نمـــــــیفــــهمنــــد ..!!‬

نوشته شده در دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:0 توسط باربی جووون| |

بـعضے وقتا شُماره یکـے تو گوشیت هست کــﮧ نمیتونے بهش زنگـ بزنے

دلت ـَمـ نمیـآد پاک ـش کنــے

هروقتمـ چشمت بـﮧ اِسم ـش میفتــﮧ دل ـت یـﮧ جورے میشـﮧ

خیلــے دردناکـِ اوטּ لحظـﮧ

میفهمے

دردناکــِ ...

  

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:58 توسط باربی جووون| |

 گاهی
هوس میکنم
در آغوشت حل شوم !
باهمه سردیت
،
هنوز
برایم گرمترین حس دنیایی …!

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:50 توسط باربی جووون| |

يگديگر را گم گرده ايم

تا يكي ديگر را پيدا كنيم

به همين سادگي ...

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:49 توسط باربی جووون| |

عاشق را که برعکس کنی میشود"قشاع"..

دهخدا را میشناسی؟؟

لغت نامه اش را که باز کردم نوشته بود:

قشاع:دردی که آدم را از درمان مایوس میکند...!!

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:48 توسط باربی جووون| |

کاش بودی تا دلم تنها نبود...

تا اسیر غصه فردا نبود...

کاش بودی تا فقط باور کنی بی تو هرگز زندگی زیبا نبود...!!!

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:47 توسط باربی جووون| |

انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم
تنها یک جمله...!
هنوزم دوستت دارم...!!!

نوشته شده در شنبه 18 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:47 توسط باربی جووون| |



لعنــــــــــت به همه ضرب المثل های جهان
که هروقت لازمشان داری،
برعکس از آب درمی آینـــــــــد…
مثلا همین حـــــــــــــــالا
که من تو را میخواهم
و طبق معمول،
خواستن نتوانستن است

نوشته شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,ساعت 1:32 توسط باربی جووون| |

 

اشتباه از من بود...

پر رنگ نوشتمــــــــــــــــــــــــــت

نوشته شده در پنج شنبه 16 خرداد 1392برچسب:,ساعت 16:15 توسط باربی جووون| |

دِلـَـــــمــ ؛

گـ ـاهے میــگیـــ ـرَد !

گـ ـاهے میــ ـسوزَد !

و حَتے گــ ـاهے ،

گــ ـاهے نـَ ـه خیــلے وَقتـــ هـآ

میـــ ـشِکَند !

امــ ـا هَنـــــ ـوز مے تَپـــَــد به خـُدا

نوشته شده در یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,ساعت 15:45 توسط باربی جووون| |

آدمک اخر دنیاست بخند

                                    ادمک مرگ همینجاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

                     شوخی کاغذی ماست بخند

ادمک خر نشوی گریه کنی

                                          کل این دنیا سراب است بخند

 

 

alt

نوشته شده در یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,ساعت 15:43 توسط باربی جووون| |

سر خاك من…!

اوني كه بيشتر از همه اذيتم كرد بيشتر گريه میكنه…!

اوني كه نخواست حتي مارو ببينه مياد واسه ديدن جسدم…!

اوني حتي نخواست دستمو بگيره زير تابوتمو گرفته…!

اوني كه سلام نميكرد مياد براخدافظي…!

عجب روزيه اون روز…!

حيف كه اون موقع خودم نيستم

نوشته شده در یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:,ساعت 15:42 توسط باربی جووون| |

چقدر بگویم ؟

قرص آرامم نمی کند !

آغوش تو ...

آرام بخش من است !!

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:2 توسط باربی جووون| |

چه دلمون بخواهد، چه دلمون نخواهد؛
خدا یک وقت هایی دلـش نمی خواهد؛
ما چیزی که دلمون می خواهد رو داشته باشیم .
عیب نداره..خداست دیگه

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 15:0 توسط باربی جووون| |

میگن هر شکستنی رفع بلاست!

                      ای دل تحمل کن…          شاید حکمتی باشد…

حالا کو تا باورم شه  سرنوشت من همینه

 

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 14:59 توسط باربی جووون| |

وقـتـی حـس میکـنم
جآیــی در ایــن کرِه ی خاکی

تــو نفس میکــشــی و مـن
از هــمان نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !
تـو بــآش !!!
هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم کآفـــی است

نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 14:58 توسط باربی جووون| |

 

می گفت بادنیا عوضم نمیکند،
راست می گفت ...
با دنیا نه،با یکی دیگر عوضم نمیکنم
نوشته شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,ساعت 14:56 توسط باربی جووون| |


Power By: LoxBlog.Com

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد