++دل شکسته++
בلـــَم از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ... از همــﮧ فــَرآموشی هآ... از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ... کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت... "روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟" تــآ چَنــב خَطــی برآیــش
هنوز هم نمیدانم اینجا چه فصلیست، که من کال ماندم و به تو نمی رسم! مدام گفتی خیالت تخت من وفادارم؛ و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم برای عشق خدايا ميبيني؟؟؟ هق هق گريه هايم از همان گلويي مي ايد كه از رگش به من نزديك تري.... مترسک دست هایت را پایین بیار اینجا همه نامردند تو را در اغوش نمیگیرند بچه ها بیاین میخوام قصه بگم وقتی فهمید دوستش داره، اونیم که بود دیگه نبود ... از عـــجایـــــب عــــــــشــــــــق است لطفـــــاً هی لعنتی ... هرگز اجازه نده کسی که وقتی بهش نیاز داشتی، از پیشت رفت، به زندگیت برگرده. اگه نمیتونه برای پاک کردن اشک هات کنار تو باشه ، پس لیاقت دیدن لبخند تو رو نداره... بر خلاف میلت میگی دیگه دوست ندارم نمی خوامت این جمله رو بشنوی : . . . בلـتـنـگــَم نـَـﮧ بــراـے تــو . . . بــراـے اوלּ روز هــایـے کـﮧ فــِـک مـے کـرבم : בوســتــَمבارـے!!! "دل بــــه دل" راه دارد ...! حس اون سیگار رو دارم، که همه جا حرف از ترک کردنشه… غمگینم .... همانند دلقکی که روی صحنه چشمش به عشقش افتاد ... که با معشوقش به او میخندیدند.... دلـــــــــم میگـــــــــیرد کــ ه بـــرآیِ مـ ن تنـــگ شـــود...
وقتــے یکــے میگـﮧ نمیـפֿوام کســے از בوستیمون باפֿبر بشـﮧ... مَــتــرسَـــک ، حــرف ِ دلــت را خــوب میــدانَــم، میــدانَــم دَرد دارد ! باشــــی ُ وجـودت را هیـچ بدانـَنـد .. دوست داشتن یعنی: اونی که اگه صد دفعه هم ناراحتش کنی هر بار میگه این دفعه اخریه که میبخشمت و بازم با اخم میاد بغلت... دِلـتـَنـگــے هَـمــوטּ مـَڪثـیـہ ڪـہ روے اِسـمـِش میڪنــے . . . وَقتــے شمــاره هــاے گــوشـیـت رو میـاے پـاییــטּ . . کــآش فقـــط بودي ... وقتی بغـــض ميکردم ... بغلــــم ميکردي و ميگفتی ... ببينــــم چِشــآتو ... منـــو نيگــــآ کُن ... اگه گريــــه کنی قهر ميکنــــم ميرمــــآ... نه نرو ، صبر کن ، قرارمان این نبود ، باید سکه بیاندازیم اگر شیر آمد تردید نکن که دوستت دارم اگر خط آمد مطمئن باش که دوستت دارم صبر کن سکه بیاندازیم ، اگر دوستت نداشتم آن وقت برو وقتی داشت میرفت بهش گفتم: نرو...نمیتونی فراموشم کنی!! برگشت بهم نگاه کرد... لبخند زدم و گفتم: دیدی گفتم نمیتونی! گفت: ببخشید شما؟ عشقت باید تو بغلت باشه محکم تو سینه خودت فشارش بدی تا نفسش بند بیاد جیغ بکشه دور خودت بچرخی و بچرخونیش این قدر بچرخی ... این قدر بچرخونی ، بچرخونی ، بچرخونی ، بچرخونی ، بچرخونی ... تا سر هر دوتانو گیج بره پهن شید رو زمین بعد چشماتونو ببندید دنیا دور سرتون بچرخه ، بچرخه، بچرخه ... بعد خوشحال باشی که چقدر زورت زیاده که تونستی دنیا به این بزرگی رو بچرخونین دو نفری..نامـ ـَـرد ...!
گرفتــﮧ...בرב و בل کنـــَم...
زندگی هیچوقت اندازه تنم نشد ...بریدم و دوختم ...!!!
بازی تو با دیگری .
یکی بود، یکی نبود ...
هر روز از خودم میپرسم : مگر خودش مرا انتخاب نکرد ...!
تنـــــــــــــــــها
آغــــــــــــــــوشی آرامـــــــــــــــــت می کند
که دلـــــــــــــــــــــــت را بـــــــــــــــــــــه درد آورده...
مزاحــم کســـي کــه در حــال فرامــوش کــردن شمـــاست نشــويــد !
خـــــودش به حــد كــافــي درد ميكشــــد
غلط کردی چه بخوای چه نخوای مال منی !!
پــــس چــــرا وقتــــی ;
"دلــــم" شکستــــ ,
"دلــــت" نشکســــت ؟!!!
وقـــــــــــتـ ی مــــــــــــــــیدآنم
در دنـــــــــــــیآیِ بــــــــــ ه این بــــــــزرگی
هیچ دلـــــ ی نیســ ت
وقتــے نمیـפֿواב تو را بـﮧ בوستاش نشوטּ بـבه....
یعنــے اینکـﮧ تو آنقـבر واسمَ بــے ارزش و کوچیکــے
کـﮧ בوست ندارم موقعیت هآے بزرگترمَ رو از בست بـבم...!!!
اینو بفهمیــטּ
من به درک !
خودت خسته نشدی از دیدن تصویرِ
تکراریه درد کشیدن من ؟!
Power By:
LoxBlog.Com |